کد مطلب:26474 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:256
از ابان بن تغلب[1] روایت شده كه گفت: از علیّ بن الحسین (ع) در مورد كسی سؤال شد كه درباره ی مقداری از مال خود وصیّت كرده است. [یعنی به طور مبهم وصیّت كرده است كه قدری از مال مرا به فلان مصرف برسانید، ولی مقدار آن را مشخص نكرده و عبارتی مانند «شئ من مالی»» به كار برده است ]. آن حضرت در پاسخ فرمود: «شئ» در كتاب علی (ع) یك ششم محسوب می شود.[2]. و نیز در كتابهای خصال، و عقاب الاعمال، و وسائل الشیعه، از امام باقر (ع) روایت شده است كه فرمود: در كتاب علی (ع) آمده است: سه خصلت است كه دارنده ی آن نمی میرد مگر اینكه و بال و زیان آنها را در ایام حیات خود ببیند. آنها عبارت اند از: سركشی، بریدن از بستگان و خویشاوندان و سوگند دروغ....[3]. [صفحه 9] امام صادق (ع) نیز در مورد اثبات اول ماه با رؤیت هلال به كتاب امیرالمؤمنین (ع) اشاره فرموده است.[4]. بجز مواردی كه ذكر شد، ما خود سی و نه مورد دیگر از روایتهایی كه در آنها دو امام بزرگوار، امام باقر و امام صادق (ع) از كتاب امیرالمؤمنین علی (ع) سخن گفته اند به دست آورده ایم.[5]. گذشته از اینها مواردی نیز بوده است كه همین دو امام بزرگوار عین كتاب امیرالمؤمنین (ع) را بیرون آورده متن آن را برای برخی از اصحاب خود چون زراره، محمد بن مسلم،[6] عمربن اذینه،[7] ابوبصیر، و ابن بكیر،[8] و عبدالملك بن اعین[9] و معتب[10] خوانده اند.[11]. و نیز گاهی دیده شده است كه امام باقر و امام صادق (ع) كتاب امیرالمؤمنین (ع) را در برابر پیروان مكتب خلفا گشوده و مطالبی از آن را به ایشان نشان داده اند. حدیث زیر مبیّن همین مطلب است. نجاشی روایت كرده است كه: [صفحه 10] عذافر صیرفی[12] در معیّت حكم بن عتیبه[13] به خدمت امام باقر (ع) رسیدند. حكم آغاز سخن كرد و مسائلی را مطرح ساخت و امام با اینكه دیدار حكم را خوش نداشت، او را پاسخ می داد تا اینكه در مسأله ای بینشان اختلاف نظر افتاد[ و حكم پاسخ امام را نپذیرفت]. در این هنگام امام باقر روی به فرزند خود كرده فرمود: «پسرم برخیز و آن كتاب علی (ع) را بیاور». فرزند امام فرمان برد و كتابی بزرگ كه طوماروار روی هم پیچیده شده بود پیش روی آن حضرت نهاد. امام آن را گشود و به جستجوی مسأله مورد بحث پرداخت تا آن را بیافت و سپس فرمود: «این املأ رسول خدا (ص) و خط علی (ع) است». سپس روی به حكم كرده و فرمود: «ای ابواحمد! تو و سلمه[14] و ابوالمقدام،[15] به هر طرف كه می خواهید، به شرق و به غرب بروید، كه به خدا سوگند علمی از این مطمئن تر كه نزد ما خانواده است و جبرئیل بر ما فرود آورده، نزد هیچ كس دیگر نخواهید یافت».[16]. دوازده امام اهل البیت (ع) گاه می شد كه حكم مسأله ای را از كتاب امام علی بن ابی [صفحه 11] طالب (ع) می گفتند و به كتاب امام تصریح می كردند و گاه نیز همان حكم را بدون اینكه نامی از كتاب امام (ع) ببرند بیان می داشتند كه ما این مطلب را در كتاب «معالم المدرستین»[17] شرح داده ایم. از همین روست كه تمامی احادیث ائمه اهل البیت (ع) را سندی واحد است، و احادیث آنها با هم از یك ریشه برخاسته، و از یگانگی كامل با هم برخوردارند. هشام بن سالم[18] حمادبن عثمان[19] و دیگران روایت كرده اند كه ابوعبدالله امام صادق (ع) فرمود: حدیث من، حدیث پدرم می باشد؛ و حدیث پدرم، حدیث جدم. و حدیث جدم، همان حدیث حسین است. و حدیث حسین، حدیث حسن است؛ و حدیث حسن، حدیث امیرالمؤمنین، و حدیث امیرالمؤمنین، حدیث رسول خدا؛ و حدیث رسول خدا، سخن خدای عزّوجل می باشد.[20]. و از همین جهت بود كه امام باقر (ع) در پاسخ جابربن عبدالله - كه از حضرتش خواسته است: هر وقت برایم حدیثی بیان می فرمایید، اسناد آن را هم برایم بگویید - فرمود: پدرم، از جدم از رسول خدا از جبرئیل، از جانب خدای عزّو جل برایم چنین حدیث كرد. و هر حدیثی كه من برای تو می گویم، به همین اسناد است.[21]. و از همین روی بود كه ابوعبدالله امام صادق (ع) به «حفص بن بختری»[22] فرمود: آنچه از من شنیده ای می توانی آن را از جانب پدرم روایت كنی.و آنچه را كه از من شنیده ای [صفحه 12] مجازی تا از جانب رسول خدا روایت كنی.[23]. و شاعر در همین زمینه چه نیكو سروده است كه: فوال أناساً قولهم و حدیثهم یعنی: پس دوستی و پیروی كسانی را پیشه كن كه گفتار و حدیث آنان چنین است: جد ما، از جبرئیل، از خداوند متعال روایت كرده است. تا اینجا مشخص ساختیم كه ائمه اهل البیت (ع) عملاً چگونه امت اسلامی را آگاه می ساختند كه ایشان وارثان پیغمبر در علوم و معارف اسلامی هستند و این علوم را علی (ع) به خط خود و املأ رسول خدا (ص) در كتابی ویژه مدوّن ساخته است.
نخستین امامی كه به كتاب امیرالمؤمنین (ع) اشاره كرده و از آن سخن گفته است، امام علیّ بن الحسین زین العابدین (ع) می باشد. این مطلب در كتابهای كافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب، معانی الاخبار، و وسائل آمده است، و ما آن را از كتاب كافی نقل می كنیم.
روی جدّنا عن جبرئیل عن الباری
صفحه 9، 10، 11، 12.